فاطمه خرمی؛ علی اکبر سیف؛ علیرضا کیامنش؛ فریبرز درتاج
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی در کاهشِ اضطراب امتحان و افزایشِ نگرش نسبت به مدرسه در دانش-آموزان پایه یازدهم شهر تهران است. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعة آماری پژوهش شاملِ کلیة دانشآموزان پایة یازدهم شهر تهران، در سال تحصیلی 97-1396، بودند. از جامعة مذکور، با استفاده ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی در کاهشِ اضطراب امتحان و افزایشِ نگرش نسبت به مدرسه در دانش-آموزان پایه یازدهم شهر تهران است. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعة آماری پژوهش شاملِ کلیة دانشآموزان پایة یازدهم شهر تهران، در سال تحصیلی 97-1396، بودند. از جامعة مذکور، با استفاده از روش خوشهای چند مرحلهای، 88 دانشآموز (44 دختر و 44 پسر) که نمراتِ بالایی در پرسشنامة اضطراب امتحان فریدبن (1997) و نمراتِ پایینی در پرسشنامة نگرش به مدرسة مککوچ و سیگل(2003)، کسب کرده بودند، انتخاب و به تصادف در 4 گروه (2 گروهِ آزمایش و 2 گروهِ کنترل) جایگزین شدند. سپس گروههای آزمایشی، در 8 جلسة 2 ساعته، پروتکل ذهنآگاهی را دریافت کردند. پس از اتمام جلسات، تمامی آزمودنیها مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از روشِ آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند و یافتههای پژوهش نشان داد که آموزش ذهنآگاهی در کاهشِ اضطراب امتحان و افزایشِ نگرش به مدرسه تأثیرگذار است.
آمنه عالی؛ علی اکبر سیف؛ پروین کدیور؛ علی دلاور
دوره 10، شماره 34 ، دی 1393، ، صفحه 1-21
چکیده
این پژوهش به منظور تعیین میزان اثربخشی آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری بر سطح یادگیری و تفکر تأملی دانشجویان انجام گرفت. آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری به عنوان متغیر مستقل در دو سطح تکالیف کوتاه نوشتاری و مقاله نویسی تحلیلی اجرا شد. با استفاده از طرح گروههای نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون، 115 نفر از دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی ...
بیشتر
این پژوهش به منظور تعیین میزان اثربخشی آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری بر سطح یادگیری و تفکر تأملی دانشجویان انجام گرفت. آموزش مبتنی بر تکالیف نوشتاری به عنوان متغیر مستقل در دو سطح تکالیف کوتاه نوشتاری و مقاله نویسی تحلیلی اجرا شد. با استفاده از طرح گروههای نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون، 115 نفر از دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان امیرکبیر کرج به طور تصادفی در 3 گروه گمارده شدند: گروه آزمایشی1 (تکالیف کوتاه نوشتاری)، گروه آزمایشی2 (مقاله نویسی تحلیلی)، و گروه گواه (آموزش سنتی). نتایج تحلیل کوواریانس و واریانس بر داده های حاصل از اجرای ابزارهای پژوهش (آزمون پیشرفت تحصیلی و پرسشنامهﯼ تفکر تأملی کمبر (2000))، در دو مرحلهﯼ پیش آزمون و پس آزمون، که قبل و بعد از ارائهﯼ 16 جلسه آموزش اجرا شد، نشان داد: 1- میانگین نمرهﯼ یادگیری دانشجویان دو گروه نوشتاری، در همهﯼ سطوح یادگیری به جز سطح به یادآوردن، بالاتر از گروه آموزش سنتی به دست آمد و میانگین گروه مقاله نویسی در سطح به کاربستن بیش از گروه تکالیف کوتاه بود. 2- میانگین نمرهﯼ تفکر تأملی دانشجویان دو گروه نوشتاری نیز در سطوح درک و فهم، تفکر بر عمل، و تفکر انتقادی بالاتر از گروه آموزش سنتی بود و میانگین گروه مقاله نویسی در سطوح تفکر بر عمل و تفکر انتقادی بالاتر از گروه تکالیف کوتاه بود. در مجموع، این یافته ها اثربخشی آموزش مبتنی بر نوشتن را بر ارتقاء سطح یادگیری و تفکر تأملی دانشجویان تایید کرد و نشان داد که مقاله نویسی تحلیلی نسبت به تکالیف کوتاه اثربخشتر است.